یازدهمین شمارهی روزنامهدیواری حق را به نام امام یازدهم، تقدیم نگاه همیشه مهربان شما مخاطبان عزیز میکنیم
امام حسن عسکری برای بقیه الله چون امام حسن مجتبی است برای اباعبدالله
جواد شاملو
در میان اهلبیت عصمت، اسم هر امام #حکمت دارد. اسم نیست، بلکه #رسم است. نام نیست، بلکه #نماد است. اگر دیدیم نام امامی «حسنبن علی» است، باید بدانیم حکایت او، حکایت غربت و از خودگذشتگی برای امام بعدی است. هر جا بناست یک امام به فتحی عظیم، حماسهای تاریخی و شکوهی ماندگار دست یابد، قبلش غربتی سنگین و گذشتی همهجانبه لازم است. غربت و گذشتی که تنها از یک #کریم بر میآید؛ از یک حسن. حضرت اباعبدالله و حضرت بقیئالله هر دو شوکتی بیمانند و مکنتی بینظیر دارند. اما تا نوبت به امامت آنان برسد، باید دورانی تلختر از زهر سپری شود که ابرمردان این دو دوران دشوار، امام مجتبی و امام عسکری هستند. گویی غربتی که امام مجتبی کشید، در زمان امام حسین جبران شد. اطرافیان امام حسن از زیر پای کریم اهلبیت سجاده کشیدند؛ یاران امام حسین، سپر انسانی ساختند مقابل تیر دشمن تا سید و سالار شهیدان نمازشان را بخوانند. همسر امام حسن، جام زهر به شوی مظلومش میدهد؛ همسر امام حسین، از جان طفل ششماههاش در راه اباعبدالله میگذرد. در دوران ما هم در شرایطی که اندک زائران امام حسن در بقیع #حق ندارند دمی راحت بایستند و با آسودگی زیارتنامه بخوانند یا احیانا عقدهی دلی باز کنند و نم اشکی بریزند، بزرگترین اجتماع جهان را جمعیت شوریده و شیدای زوار امام حسین در یومالعیار اربعین به نام خامس آل عبا ثبت میکنند. غربت امام حسن مجتبی اما بار دیگر در زمان امام حسن عسکری سر بر میآورد. امام یازدهم در میانهی صراط مستقیم امامت، جایگاه بیبدیلی دارند. ایشان وارث همهی امامان پیش از خود و والد ثمرهی نهایی این مسیر رهاییبخش است. اما آنچه ما از پدر امام زمان خود میدانیم، بسیار کمتر از ائمهی دیگر است و این هم راستش بیش از آنکه تقصیر ما باشد، محصول جبر لامروت روزگار است. برخی منابع در توصیف شرایط سخت، جانکاه بلکه عجیب و غریب زمانهی حضرت ابومحمد علیهالسلام، به این جمله از خود امام حسن عسکری اشاره میکنند: «آنقدر که من مورد شک واقع شدم، هیچ یک از پدرانم مورد شک واقع نشدند!» برگردیم به تاریخ! و به جغرافیای مهجوریت! جو سامرا هر چند به خاطر حضور دو امام معصوم، خیلی فرق کرده اما به معنای واقعی کلمه #امنیتی است. این خفقان تا جایی است که امام دستور میدهند: «در کوچه و خیابان با من اظهار آشنایی نکنید!» گویی پیشوای یازدهم قصد داشتند همهچیز را برای پسرشان به #ارث بگذارند؛ همچنان که امام دوم از فرط کرامت، کربلا را بلکه همهی دار و ندارشان؛ از جمله #قاسم و #عبدالله را نثار ثارالله کردند. امام عسکری کوتاهترین مدت امامت را دارند و حجتبن الحسن، بیش از یک هزاره است که امام ارض و سماء است. امام عسکری، زندانی محلهی عسکر یا همان لشکر است اما پسرش «ذیالعسکر» است؛ صاحب لشکر بلکه صاحب همهی لشکرها، خلاصهی همهی پیامبرها و عصارهی همهی امامها. امام عسکری همعصر زمانهای است که تقیه در اوج است و اختناق از هر کوی و برزن موج میزند ولی پسرش ولیعصر عصر قیام و انتقام و علمدار دورهی نصرت و فتح و فتحالفتوح. از امام حسن عسکری هم مانند امام حسن مجتبی چندان سخن نمیرود اما پسر ایشان نیز همچون اباعبداللهالحسین، مشهور همهی آسمانها و محبوب همهی زمینها و فصلالختام همهی یلداهای جور و ستم است. شهره است که امام عسکری مشرف به سفر حج نشدهاند؛ هر چند در برخی منابع قابل اعتنا، آثاری از حضور ایشان در #مکه دیده میشود. لیکن اگر بنا به نقل معروفتر بپذیریم که امام یازدهم به زیارت خانهی خدا نرفته باشند، دیری نخواهد پایید که فرزندشان امام مهدی عجلالله تعالی فرجهالشریف در کنار کعبه #ظهور میکنند و قطع به یقین آن ظهور، حق کعبه را بالاتر از هر طوافی ادا خواهد کرد. صدالبته امام حسن عسکری، حج دیگری را باب کرد. بر اساس آنچه شهرت دارد، نخستین کسانی که در روز بیغروب اربعین به زیارت سید و سالار شهیدان رفتهاند، خود خاندان حضرت امام حسین هستند. از «حسنبن علی ثانی» حدیثی متقن و کاملا مستند به دست ما رسیده است که در آن «زیارت اربعین» را «یکی از علامتهای مؤمن» میشمارند. تأثیر شگرف و مبنایی این حدیث امام یازدهم در اهتمام پیروان ادیان توحیدی به آیین حماسهساز اربعین را به هیچ وجه نمیتوان نادیده گرفت. آیینی که اکنون به اوج شکوه رسیده و انشاءالله هر سال باشکوهتر، خطشکنتر و دشمنشکنتر از سال قبل برگزار میشود، الحق جا دارد مدعی شویم: ریشه در کلام گهربار امام حسن عسکری علیهالسلام دارد. شگفتا! هم محبوبیت اربعین اباعبدالله و هم اقتدار ظهور بقیئالله، مدیون بصیرت امامی است که دشمن، او را #اسیر میخواست لیکن اسوهی تمام آزادگان و احرار جهان شد و خصم، لسان او را همراه با #لکنت میخواست اما الگوی همهی سخنوران و حقنویسان عالم شد. زیارت اربعین به منزلهی حج است و مانند حج، اتحاد و عظمت مسلمانان را نمایان میکند. قطعا جا دارد که تمام عظمت زیارت اربعین را؛ یکی از ثمرات تلاشهای بیوقفهی امام عسکری در ساختاربخشی به شیعیان به حساب آوریم. طبق جمعبندی رهبر معظم انقلاب اسلامی در کتاب ارزشمند «انسان دویست و پنجاه ساله» نیز مدت ششسالهی امامت حضرت عسکری، دورهی اوج و زمانهی انسجام تشکیلات وسیع تشیع است. در این زمان، هرچه امام در محدودیت است، ساختار امامت اما بهواسطهی امنا و وکلا، روز به روز ارتباط عمیقتری با شیعیان برقرار میکند و هرچه حضور ظاهری امام، کمرنگتر و رقیقتر میشود، تشکل شیعه، مستحکمتر میگردد. این قصهی ملیح، احسنالقصص «حسن»های آل محمد است که در نهایت بصیرت، زیرکی و ظرافت، در زمین غربت، بذر شکوه میکارند و در ساعت غروب، طلوع را پی میریزند. آری! ظهور کمتری دارند این دو امام حسن از امام بعدیشان، اما درست مثل ریشههای یک درخت از برای شاخه و برگ! حسناند برای این دو یوسف! حسن در نام و حسن در مرام! و بلکه بالاتر؛ تکبیرئالاحرام این دو قیام بزرگ راه حق! امام حسن مجتبی، شرایط قیام باشکوه حسینی را فراهم میآورد و امام حسن عسکری، قائم آل محمد را دور از چشم فراعنه، مخفیانه میپروراند. حکام عباسی مانند فرعون، روایتها و اخبار مربوط به این قیامکنندهی پیروز را شنیده بودند و دائم دنبال آن کودک موعود بودند، اما تدبیر امام یازدهم تا آنجاست که خودشان میفرمایند: «خلیفه گمان میکند من بچهای ندارم!» لیکن تقدیر آن است که در شلوغترین روز سامرا که مردم، عزادار شهادت امام حسن عسکری بودند، سرانجام آن طفل دیده شود. بنیالعباس به خلقالله گفتهاند که ابومحمد، تنها با بیستوهشت سال سن، به مرگ طبیعی رحلت کرده و فرزندی هم ندارد! اما گریهی جمعیت، بوی گریه بر یک #شهید میدهد... و هیهات! خدا خوش ندارد نسل شهادت را ابتر ببیند! کودک از لابهلای جمعیت جلو میرود! پیکر پدر جوانش برای اقامهی نماز، پیشاپیش مردم است! جعفر کذاب جلو ایستاده تا نماز را بخواند و امامت را به تاراج برد. طفل پنجساله اما با هیئت امامت و هیبت ولایت، به مختصر اشارهای او را کنار میزند و با صدایی معصومانه اما بینهایت پرطنین و گیرا «الله اکبر» میگوید: «اللهم إن کان محسنا فزد فی احسانه... اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا...». کودک اینچنین میگوید و سامرا #اشک میریزد. این نماز که اولین و آخرین جلوهی امام زمان ماست تا به امروز، تمام میشود... نماز تمام میشود و... راستی سامرا! معمولا سراغ گمشده را از کسی میگیرند که آخرین بار او را دیده! تو میدانی گمشدهی ما کجاست؟
کاش زود باشد که از حنجرهی سرداب غیبت تو ای مدینهی ثانی! این ندای حضرت حافظ به گوش همهی جهانیان برسد: آب زنید راه را، هین که
نگار میرسد...