
مبادا به بهانهی انقلابیگری در زمین ضد انقلاب بازی کنیم
مظلومتر از بهشتی
«فساد سیستماتیک» در نظام ولایت نیست در طرح بینظام ولایت است
حسین قدیانی: «جمهوری اسلامی» نه فقط نخستین بلکه مهمترین ثمرهی «انقلاب اسلامی» است. میوهای برآمده از درختی. نظامی متکی به نهضتی و بیشک اتکای «نظام جمهوری اسلامی» به «نهضت انقلاب اسلامی» ادامه دارد. این نیست که «نهضت» تبدیل به «نظام» شده باشد و رفته باشد پی کارش در موزهی تاریخ. نه! «ادارههای جمهوری اسلامی» و «ارادههای انقلاب اسلامی» هر دو با هم جلو میروند. این درست که گاهی امثال حقیر در عالم مطالبات آرمانخواهانه که سر جای خود مطالبهای کاملا درست است، گاهی از کارشکنی فلان ادارهی نظام علیه بهمان ارادهی نهضت سخن میگوییم لیکن همه باید مراقب باشیم که به بهانهی انقلابیگری در زمین ضد انقلاب بازی نکنیم. قبلا هم این را نوشته بودم و مجددا مینویسم که مظلومتر از «انقلاب اسلامی» همانا «جمهوری اسلامی» است؛ چه اینکه علیالقاعده دفاع از نهضت، آسانتر از دفاع از نظام است. ما همه حججی را یا همین سامانهی حماسهآفرین سوم خرداد را و حتی روز سوم خرداد را تنها به «ارادههای انقلاب اسلامی» ربط میدهیم و غافل از این نکتهایم که امثال فهمیده و طهرانیمقدم و همت و متوسلیان به «ادارههای جمهوری اسلامی» نیز مرتبط و حتی بعضا از مردان و مدیران نظام بودهاند. مگر شهید مهدی باکری، شهردار همین نظام نبود؟ و مگر شهید مصطفی چمران، نمایندهی مجلس همین نظام نبود؟ و مگر دیالمهها و قندیها و کچوییها و لاجوردیها و شیرودیها و صیادها نبود که در دفاتر همین ادارههای نظام، میز و صندلی و سمت و پست و مقام داشتند؟ همالان فراوان مسئول و دستاندرکار میشناسم که هم مشی مردمی و مشرب عدالتخواهانه دارند و هم موضع درست سیاسی؛ اما واحیرتا از این طنز تلخ روزگار که حتی پس از شهادت مرتضی مطهری هم قلیلی از فاتحان لانهی جاسوسی که بعضا مدعیتر و زباندرازتر از بقیه بودند رسما مخالفت کردند با نصب تصویر پارهتن خمینی روی دیوار که «مطهری انقلابی نیست!» اینها همانهایی بودند که از دل اسناد سفارت حتی دنبال پروندهسازی برای بهشتی مظلوم بودند تا مثلا ثابت کنند سیدالشهدای انقلاب اسلامی که برخلاف مطهری هنوز در قید حیات بود آمریکایی است، متکبر است، اشرافی است، دیکتاتور است، ضد مردم است و چه و چه. بماند که امام؛ آن ابرمرد حکیم، بصیر و روشنضمیر زد توی دهن جماعت و این نیز بماند که تشکیککنندههای در حقانیت مطهری و بهشتی که این دو بزرگ را انقلابی یا اقلا انقلابی کامل نمیدانستند، بعدها گدایان پنجرههای اتاق بیضی کاخ سفید شدند و رونمایی از گونهی نادری از غربزدگی کردند که هرگز زندهیاد جلال آل احمد فرصت زیارتشان را پیدا نکرد و الا حتما جلد دوم «غربزدگی» را با عنوان «غربپرستی» مینوشت. الغرض! بهشتی و مطهری هم در شمار مسئولان نظام بودند. پرسش بسیار مهم اینجا است: آیا ما در راه وزوایی و ورامینی هستیم که هم فاتح لانهی جاسوسی بودند و هم فاتح نفسشان یا مثل آن بخش کوچک اما پرادعای بالاروندگان از دیوار سفارت که حتی اندازهی یک عکس ساده هم برای شهید مطهری ارزش قائل نبودند و ذرهبین انداخته بودند مگر علیه شهید بهشتی به سندی برسند؟ لطفا به این جملات دقت کنید! «مسئولان نظام اهل بخوربخورند!» یا «فرزندان مسئولان اکثرا در خارج هستند!» معالاسف این حرفهای کیلویی را گاه خود ما... آری! همین من و شما میزنیم تا شاهدی باشد بر این ادعا که مظلومتر از بهشتی، نظام جمهوری اسلامی است. شگفتا! حتی از بهشتی هم دفاع میشود اما مدافع نظامی که بهشتی فقط یکی از مدیرانش بود، کیست جز خدا؟ قدر مسلم اینکه «ما انقلابی هستیم» هرگز مجوز نمیشود که در نقد نظام از همان تعابیری استفاده کنیم که بیبیسی دلش میخواهد و بعضا حتی تندتر از رسانههای دشمن؛ حکایت جریان کر و کور مصباحیسم. یک جاهایی چنان اخلاقمدار میشویم که حتی به موضعگیری کاملا درست و کاملا بدیهی و کاملا حرفهای دوستانمان در ورای حادثهای، ماجرایی، قتلی، واکنش تند نشان میدهیم اما عین آب خوردن جوری سخن میگوییم و پست میگذاریم و توئیت میزنیم کأنه همهی مسئولان نظام را و همهی فرزندان مسئولان جمهوری اسلامی را اهل همهرقم فسادی میدانیم. ما که شهره به نقد دولت روحانی هستیم اما این شرف و حریت و آزادگی را داریم که بنویسیم: «اکثرا بچههایشان را فرستادند خارج» یا «اکثرشان دزدند» حتی در وصف دولت اعتدال و در توصیف آن خیل عظیم از دولتمردان قبلی هم صدق نمیکند. حرفی اگر داریم، سوار میکنیم روی مصداقش، آنهم با سند و بینه، نه اینکه عاری از تقوای الهی مدعی «فساد سیستماتیک» شویم. اصلش همین که مردمداری، عدالتطلبی، سادهزیستی و رفتن میان تودهها و مراوده با مردم کوچه و بازار «ارزش» تلقی میشود و جز اینها «ضد ارزش» یعنی در جمهوری اسلامی «فساد سیستماتیک» امکان بروز ندارد. اگر فساد سیستمی بود، هرگز با برادر رئیسجمهور مستقر یا آقازادههای عالیجناب در زمان حیات مرحوم هاشمی برخورد نمیشد. فساد سیستمی نیست که کشف میشود و برخورد میشود. فساد سیستماتیک مال رژیم آن شاهک زپرتی بود که یک طرفش را خودش میچاپید و طرف دیگرش را اشرف و اصلا معلوم نبود قوهی قضائیهای در کار بود یا نه. اینجا رئیس دستگاه قضای ما یعنی رئیس قوهی قضائیهی نظام جمهوری اسلامی کنار مردم مینشیند و به درددلشان گوش میکند و زندگیاش مثل زندگی مردم عادی است. آن دیگری که از السابقون انقلاب اما دارای نگرشی متفاوت با ما است، هنوز سوار پیکان میشود. دیگری با پایی مجروح از جبهه و جنگ افتخار میکند که عوض خدم و حشم پراید دارد. یکی دیگر نمایندهی رهبر است و از شمار زندانرفتههای زمان شاه و همسرش نیز پزشک مشهور اما هنوز برای خانهاش مبل نخواسته. آن دیگری فرزند رهبر انقلاب است و سوار تیبا میشود و تو وقتی در پارچهی قبای پدرش دقیق میشوی، میفهمی که رهبر توصیهکننده به مصرف کالای تولید داخل، برای خود نیز همین نسخه را تجویز میکند. دههای قبل رفتم سراغ همرزمان شهید احمد کاظمی تا خاطراتشان را گزارشی کنم برای روزنامهی کیهان و جالب اینکه جملگی از دنیاپرهیزی این سردار آسمانی سخنها گفتند. چرا صیاد که خود بهتر از همه میدانست منافقین تا چه حد به خونش تشنهاند، محافظ نخواست برای خودش؟ نابغهای چون طهرانیمقدم مگر چند تا صفر داشت فیش حقوقیاش؟ شهریاری مگر چگونه زندگی میکرد؟ و آیا این همه که تنها مشتی از خروار هستند، مسئول جمهوری اسلامی نبوده و نیستند؟ گویا غریب گیر آوردهایم این عبارت «مسئول جمهوری اسلامی» را و بالاتر؛ خود «جمهوری اسلامی» را. بپرهیزیم از نگاه کاریکاتوری به مقولهی عدالت. خانه داشتن در شمال شهر جرم نیست. صیاد در فرمانیه زندگی میکرد اما حقیقتا از اولیای الهی بود و تمام زندگیاش وقف این مردم بود. امثال بهشتی و مطهری در رژیم قبل هم بالاشهرنشین بودند اما وقف مردم بودند. بله! آن روحانی که اول انقلاب مستأجر بوده و حالا زندگی آنچنانی دارد، باید توضیح بدهد که این رشد آسانسوری در وضعیت مالی، عادی بوده یا با رانت؛ اما اجازه دارم از تو هموطن عزیز سؤالی بپرسم: خیلی اگر شاکی از بخوربخوری، پس چرا گاهی مواقع دقیقا به همین جماعت رأی میدهی؟ این حضرات مسئول تو و محصول رأی تو هستند، نه مسئول جمهوری اسلامی. جالب است! اینگونه مواقع که نتیجهی رأی بر اساس لجبازی خود را میبینی، گله میکنی که اصلا چرا شورای نگهبان صلاحیت این جماعت را تأیید میکند؟ حالا پرسش دوم: بینی و بینالله اگر شورای نگهبان صلاحیت همین آقای روحانی را رد میکرد، متهمش نمیکردی به بستن فضا؟ و احیانا دیکتاتوری؟ هفتم تیر شصت و فقط در یک جنایت، مگر نه آنکه هفتاد و دو تن از بهترین مسئولان این نظام به شهادت رسیدند؟ حرفم این است: اگر تروری بوده و اگر تحریمی و اگر تهدیدی و حتی اگر جنگی، مسئول جمهوری اسلامی نیز همپای مردم هزینه داده و کنار مردم بوده. حتی در خط مقدم جبهه و جنگ. بودند ائمهی جمعهای که در اوج پیری، لباس رزم پوشیدند زیر عبای خود. این نظام مظلوم وزیر نفتی داشت که به دل خطر زد و در اوج جنگ، اسیر شد و در اوج اسارت یعنی حریت به شهادت رسید. آیا تندگویان مسئول جمهوری اسلامی نبود که اینقدر راحت همه را از بهشتی بگیر بیا پایین؛ با یک چوب میرانیم؟ بخوربخور بهشتی آن پیکر زخمخورده بود که چون پروانه در آتش سوخت اما آخرش هم لب به شکوه نگشود. لیکن «مظلومتر از بهشتی» هم داریم و آن «نظام جمهوری اسلامی» است. نظامی که گویا گناهکار شده به رأی مردم مراجعه میکند. از سویی باید رأی مردم را بخواند و حکم شیخحسن روحانی را تنفیذ کند و از سویی باید پاسخگو بلکه شرمندهی کار و کارنامهی منتخب مردم باشد. خوب است به حرمت خون بهشتی و به احترام خون دل این نظام، کمی پای صندوق آرا عقلمان را بیاوریم جلو، نه سلبریتیهایمان را. امضای سلبریتیها فقط برای یادگاری خوب است؛ اصلا تضمین نیست و هشت سال تمام در هر دو دولت آقای روحانی به خوبی دیدیم که تضمین هیچ چیز نبود. حکایت امضای کری. لذا خیلی اگر شاکی از بخوربخوریم، رأی را بر مدار عقل بدهیم، نه شکم که نخستین قربانی رأی شکمی شکم است. این را بنویسم و خلاص: مسئول جمهوری اسلامی «بهشتی» است و آن روحانی که در نود و دو و نود و شش، تو کردیاش رئیسجمهور؛ مسئول رأی توست، نه مسئول نظام. بپذیر مسئولیت رأیت را. مسئول جمهوری اسلامی دشت به دشت و صحرا به صحرا و وادی به وادی و آبادی به آبادی همهی این منطقه را دنبال داعش گشت تا پای اجنبی، خاک مقدس وطن را آلوده نکند؛ تا صلح و امنیت مستدام باشد؛ تا مسئول رأی تو چنان رونقی به اقتصاد ببخشد که من و شما اصلا به این چهل و پنج هزار تومان هیچ نیازی نداشته باشیم.