
آخوند خدا در مصاحبه با روزنامهدیواری حق:
راضی به رضای رضایم
حق: چه خوشگل عصا را دستت گرفتهای! چقدر هم محکم!
چون مال ناموسمه!
حق: رفته زیارت؟
به رحمت خدا رفته! زیارت خدا به از زیارت رضا!
حق: مزارش کجاست؟
مزارشریف!
حق: واقعا اعتقاد دارید مزار امیرالمؤمنین، مزارشریف است؟
همهی هستی بسته به شرافت علی و وابسته به ولایت علی است!
حق: مشهد زائری یا مجاور؟
سحر که آفتاب از مشرق میزند، اولش زائر علی بن موسی است لیکن ظهر میشود مجاور سلطان!
حق: غروب چی؟
خورشید چون میداند فردا دوباره در همین جا و از همین جا طلوع میکند میرود و الا نمیرفت!
حق: خورشید خود آقا نیست؟
آقا شمسالشموس است! خورشید طفیلی حضرت اباالحسن است؛ نورش، گرمایش، عظمتش! رضا رضایت نمیداد، از همه جا تاریکتر خورشید بود!
حق: آخوند هستی؟
با درجاتی اختلاف، خدا همه را آخوند آفریده! مأمون آخوند خودش بود؛ ضامن آهو آخوند خدا!
حق: دلم گرفته شیخ! یک نصیحتی بکن مرا؟
جامعهی کبیرهی امام علی بن محمد هادیالنقی را بخوان و جز آلالله، از هیچ کس نخواه نصیحتت کند!
حق: گفتی این عصای زنت است؛ دست تو چه کار میکند؟
عاشق با تکیه به معشوق راه میرود!
حق: یعنی بدون عصا هم میتوانی راه بروی؟
بدون عصا میتوانم راه بروم؛ بدون زنم نه! این عصا نشان از یار دارد!
حق: خیلی دوستش داشتی؟
خیلی دوستش دارم!
حق: اسمش چی بود؟
اسم ناموس آدم را فقط خدا باید بداند!
حق: ولی همه میدانند اسم ناموس آدم، حوا بود!
من آدم خودمم و آدم آدم خودش بود! بماند که حوا هم اول آدم بود و بعد زن! کاش من و تو هم اول آدم باشیم و بعد مرد!
حق: زنت چند ساله مرده؟
با رفتنش، این من بودم که مردم!
حق: الان شما چند سال است که مردهای؟
حسابش را ندارم!
حق: حساب بچههایت را چی؟
چهار تا پسر دارم و چهار تا دختر و پسرها همگی در جنگ کشته شدند!
حق: چطور؟
محمد و علی را صدام کشت و حسن و حسین را طالبها!
حق: دخترها همه زندهاند؟
جنگ، مردها را یک بار میکشد ولی زنها را ذرهذره آب میکند!
حق: حرفهایت بوی حکمت میدهد!
حکیم قادر است مریض شفا بدهد اما من خودم مریضم!
حق: مریض چی؟
مریض عشق!
حق: زنت؟
زنم!
حق: مجنون هم هستی؟
گفتم که مریضم؛ این یک مرحله بالاتر از جنون است!
حق: مریض خدایی یا مجنون خدا؟
برای خدا فقط باید بنده بود!
حق: راز بندگی خدا چیست؟
اینکه خلق خدا از تو راضی باشد!
حق: و دیگر؟
نماز را اول وقت بخوان! در نماز اول وقت لذتی هستد که شیطان را آزار میدهد و خدا را هیچ چیز مثل آزار دادن شیطان مسرور نمیکند! نه که فکر کنی خدا زورش به شیطان نمیرسدها! خدا دوست دارد به واسطهی آدم، مچ شیطان را
بخواباند!