
برای امام مقلبالقلوبی که در هنگامهی شهادت تنها بیست و هشت سال داشتند
والحسنبن علی حجته
نویسنده : محدثه مظهری
چند ماهی است که با روزنامهدیواری آشنا شدهام و این سومین شمارهای است که برایش مینویسم. هر روز هم بیشتر به این نتیجه میرسم که «حق» دعوتکننده به #حق است. شاهد حرفم اینکه برای نوشتن هم که شده، بیشتر از گذشته احادیث و روایات ائمه را میخوانم. نیمهشبی که به امید جان گرفتن قلمم و نوشتن برای امام یازدهم، مشغول خواندن حکایات زندگی ایشان بودم، پیامی دریافت کردم: «میلاد امام حسن عسکری مبارک!» این پیام و نوری که در قلبم روشن شد را به فال نیک گرفتم و بالاخره به خودم جرأت دادم که بنویسم. میگویم جرأت دادم، چون تقریبا تمام ارتباطم با این امام عزیز، همان احساسی بود که هنگام شنیدن «زیارت آل یاسین» با صدای حاجمحسن فرهمند پیدا میکردم. احساسی که اولین بار در اردوی دانشجویی جمکران، تجربهاش کردم. وقتی سوار بر اتوبوس، سرم را به شیشه تکیه داده بودم و نوای حاجمحسن در گوشم میپیچید: «والحسنبن علی حجته». آن لحظه، شور و حرارت لحن فرهمند خوشنوا به من یادآوری کرد که «ایشان پدر امام زمان استها! حواست باشد!» تا مدتها این ارتباط قلبی را که به همین دلیل کوچک (و شاید هم بزرگ) ایجاد شده بود، غنیمت میدانستم. اما حالا بعد از این جستوجوها، تازه میفهمم که چه قدر بیخبر بودهام! و با خودم میگویم آن محبت بدون شناخت، ارزشی هم داشته است آیا؟!
این روزها که توفیق اجباری، رفیق راهم شده، از کرامات حضرت ابومحمد فراوان خواندهام؛ از پاسخ به نامههای خواندهنشده و اجابت درخواستهای بر زباننیامده، تا پیشگویی حوادث و سخنگفتن با افراد به زبان مادری خودشان. ولی یک چیز هست که بیش از همه توجهم را جلب میکند و آن انقلاب قلوب و تحول احوال کسانی است که حسنبن علی عسکری علیهالسلام را ملاقات میکردهاند. نوع تعامل یازدهمین امام با افراد به نحوی بوده که بسیاری از آنها تنها با یک بار زیارت ایشان، دچار این دگرگونی روحی و رفتاری میشدند. چه بسیار زندانبانان قسیالقلبی که برای شکنجهی حضرت عسکری گماشته شده بودند اما اندکی بعد، توبهکنان و پشیمان، در شمار محبین اهل بیت قرار میگرفتند. از این حکایات، ناخودآگاه تصویر مردی میانسال و گرد روزگار بر چهرهنشسته در ذهنم نقش میبندد. اما درست در همین لحظه، به یاد میآورم که امام در زمان شهادت، تنها بیست و هشت سال داشتهاند. از طرفی مدت کوتاه امامت ایشان (تنها شش سال) با وجود همزمانی با خفقان حکومت عباسی، دورهی اوج نفوذ تشیع و گستردگی شبکهی اطلاعاتی و تشکیلاتی شیعیان بوده است. شاید بتوان راه حل مشکلات در شرایط فعلی را که بیشباهت به زمانهی امام حسن عسکری نیست، در همین #حقیقت جست؛ اینکه میتوان با وجود امکانات محدود و حتی فشار و تحریم دشمنان، مسئلهها را با #ایمان و #اراده در کمترین زمان و به بهترین شکل ممکن حل کرد و مسئولیتها را با #عزم و #انگیزه و تا روز آخر درست انجام داد. گمانم گزاف نباشد اگر مدعی شویم: حلقهی گمشدهای که زمینه را برای ظهور تنها فرزند امام عسکری فراهم میکند نیز همین است. برای دچار آمدن به یأس و خمودگی و رخوت، هیچ زمانی خوشبهانهتر از روزگار حضرت ابومحمد نبود اما حسنبن علی ثانی نشان داد که هیچ وقت و هیچ کجا و تحت هیچ شرایطی، مؤمن حق ندارد به بلیهی ناامیدی دچار شود.
ما ساکنین آخرالزمان، در محاصرهی امراض گوناگون، چنان از این #الگو فاصله گرفتهایم که حتی تصور جوانی بیست و هشت ساله و به آن اندازه تأثیرگذار هم برایمان سخت است. اما از حق نگذریم؛ در همین زمانه که غبار فتن رنگرنگ، پیدا کردن راه را مشکل کرده است، هستند ستارگانی که نور از خورشید یازدهم گرفته باشند و همسفرهی ایشان و پدرانشان شده باشند. فقط کافی است سری به گلزار شهدای شهرمان بزنیم تا حتم کنیم که لالههای بیست و هشت ساله، برخلاف بعضی از ما، با تمام وجود و از عمق جان، این ندا را سر میدادند: «والحسنبن علی حجته».