
«اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» حتما این یادداشت را بفرست برای «شوالیهی ناموجود»
از ایتالوی بارون تا کالوینوی درختنشین
بیش از آنکه از نو بنویسی، نوشتههای قبلیات را خط بزن تا #نویسنده شوی
نویسنده : زهرا تدین
اگر بخواهیم چند تن از مهمترین، مشهورترین و البته محبوبترین نویسندگان و چهرههای ادبی ایتالیا را نام ببریم، بیشک «ایتالو کالوینو» یکی از اولین اسامی است. او نویسنده، خبرنگار، روزنامهنگار، منتقد، نظریهپرداز و محقق متولد شهر «سانتیاگو دلاس وگاس» کوبا بود که در پنج سالگی به همراه خانوادهاش به ایتالیا سفر کرد و بیشتر عمر خود را آنجا گذراند. نویسندهای وسواسی که به گفتهی خودش، برای طراحی هر کتاب، زمان زیادی میگذاشت و نوشتههایش را بارها #اصلاح و #ویرایش میکرد و بیش از آنکه بنویسد، خط میزد. ایتالو فارغالتحصیل رشتهی ادبیات از دانشگاه تورین بود و از خانوادهای دانشمند و اهل علم. پدر و مادرش گیاهشناس بودند؛ از همین رو علاقهاش به مسائل علمی نظیر ریاضیات، فیزیک و زیستشناسی، به خوبی در نوشتههایش پیداست. کالوینو در طول زندگیاش به سفرهای مختلفی رفت و با چهرههای بسیاری آشنا شد و حتی با بعضیهایشان طرح رفاقت ریخت. از جمله سفر به اتحاد شوروی، سفر به آمریکا در دههی هزار و نهصد و شصت و همچنین بازگشت به زادگاهش کوبا و دیدار با «ارنستو چگوارا» در هاوانا. «ناتالیا گینزبرگ» و «الیو ویتورینی» هم از دیگر مشاهیر ادبی بودند که ایتالو کالوینو در ایتالیا با آنها دیدار کرد. دوستی او با ویتورینی به حدی رسید که با کمک هم نشریهی معتبر «منابو» را منتشر کردند اما بعدها مرگ این رفیق روزنامهنگار، تأثیری عمیق روی ایتالو گذاشت. کالوینو عضو کارگاه داستاننویسی «اولیپو» هم شد که این، زمینهی آشناییاش را با «رمون کنو» فراهم کرد؛ شاعر و رماننویس فرانسوی و مؤسس «اولیپو». ایتالو کالوینو سفرهای زیادی به پاریس داشت که طی یکی از این پاریسگردیها، با «رولان بارت» آشنا شد تا متأثر از نشست و برخاست با این فیلسوف معروف فرانسوی، یاد بگیرد که چگونه باید در نگارش رمانهای انتزاعی #ادبیات را به #فلسفه سنجاق کند؛ بیآنکه از نگرش به واقعیتهای جامعه غافل شود. زندگی نویسندهی رمان درخشان «بارون درختنشین» متأثر از اتفاقات سیاسی- اجتماعی آن دوران ایتالیا، زندگی پرفراز و نشیبی بود. او روحیات ضدفاشیست داشت و در سالهای جنگ جهانی دوم، به نهضت مقاومت ایتالیا پیوست و بعد از آن عضو حزب کمونیست کشور چکمهنشان شد و در دوران اشغال ایتالیا توسط آلمان هم به گروه پارتیزانهای کوهستان پیوست. کتابهای «راه لانهی عنکبوت» و «خاطرات نبرد» او، تداعیکنندهی همین جنگها و مبارزات در ایتالیای عصر ایتالو است. کالوینو با مطبوعات کمونیستی و مارکسیستی نظیر روزنامهی «لونیتا» همکاری میکرد و حتی برای یادداشتهای سفرش به شوروی که در این روزنامه چاپ شده بود، جایزه دریافت کرد. اما در سال هزار و نهصد و پنجاه و هفت به شکل غیرمنتظرهای از حزب کمونیست، کنارهگیری کرد و نامهی استعفایش هم در روزنامهی «لونیتا» چاپ شد. کتاب «بارون درختنشین» هم در همین سال چاپ شد. انگار اعمال و رفتار کوزیمو (شخصیت اصلی داستان) با احوال و افکار ایتالو رابطهی متقابلی داشت. گاه، کوزیمو او را به دنبال خود از شاخهای به شاخهی دیگر میکشاند و گاه شخصیت سیاسی کالوینو، کوزیمو را به اصلاح اجتماعی، وحدت علیه ظلم و همدلی برای نجات یکدیگر سوق میداد.
کالوینو در قالبهای گوناگونی مثل داستان کوتاه، رمان، مقاله، تحقیق و رسالهی علمی و ادبی قلم زده، اما نکتهی جالب این است که او در تمام نوشتههایش، سبک و سیاق خاص خود را دارد. این سبک «کالوینویی» در واقع امضای اوست که در تمام آثارش پیداست. گرچه اکثرا سبک نوشتههای او را سبک سوررئال میدانند اما بهنظر میرسد قلم ایتالو، جایی بین فضای #رئال و #سوررئال در پرواز است. کالوینو به گونهای اتفاقات و داستانهای فراواقعی را مینویسد و توصیف میکند که خواننده به راحتی آنها را باور کند و حتی با شخصیت داستان، همذاتپنداری کند. با این حال او به اصول سوررئالیسم هم پایبند است و تخیل، رؤیا، دیوانگی، خرق عادت، تضاد، تصادف و بهویژه جریان سیال ذهن را میشود در همهی کتابهایش مشاهده کرد. در رمان «بارون درختنشین» که به گفتهی مهدی سحابی (مترجم کتاب) بهترین نمونهی سبک کار کالوینو است، مهمترین هدف و آرمان سوررئالیسم، یعنی برهم زدن قراردادهای اجتماعی و تخریب سنتهای جاری جامعه، بنمایهی اصلی داستان قرار گرفته که کوزیمو با زندگی بر روی شاخهی درختان به آن دست مییابد و گویی به تنهایی یک انقلاب سوررئالیستی را شکل میدهد. استفاده از هزل و یافتن جنبههای مضحک زندگی و تمسخر قراردادهای اجتماعی که قهرا موجب طغیان بر ضد نظام موجود میشود هم به خوبی در این کتاب مشهود است.
کالوینو در سال هزار و نهصد و هفتاد و پنج به ایران هم سفر کرد و حاصل یادداشتهایش در مورد ایران را بعدها به شکل #سفرنامه چاپ کرد. سه مکان در #ایران او را تحت تأثیر قرار داد؛ مسجدجامع اصفهان، معبدهای زرتشتی یزد و تختجمشید شیراز. او دربارهی فضاهای خالی معماری مسجدجامع مینویسد: «شاید اکسیر دنیا، همان فضای خالی باشد». نقوش همراهان پادشاه روی سنگهای تختجمشید هم انگار برایش حی و حاضر به نظر میآیند که آنها را جزء بازدیدکنندگان برمیشمرد! در راه برگشت از تختجمشید، با عشایر در حال کوچ از جنوب به شمال برخورد میکند و در سفرنامهاش به زنان عشایر با لباسهای رنگی و پاهای برهنه اشاره میکند. میتوان گفت کالوینو در ایران، نویسندهی خوششانسی بوده؛ چرا که ترجمههای خوبی از آثارش انجام شده و استقبال از کتابهای او هم قابل توجه بوده است. تعداد کتابهایی که از او به #فارسی ترجمه شده، بسیار زیادند و حدود نود درصد آثار چاپیاش را شامل میشود. از این بین میتوان به «شوالیهی ناموجود»، «ویکنت دونیم شده»، «بارون درختنشین»، «کمدیهای کیهانی»، «شهرهای نامرئی»، «شش یادداشت برای هزاره بعدی» و «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» اشاره کرد.