
دربارهی کتاب «فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسکری»
منظور از صعب و مستصعب
نویسنده : منیره زارع
کتاب «فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسکری» اولین بار در سال هزار و سیصد و هشتاد و شش به همت «گروه حدیث پژوهشکدهی باقرالعلوم» تدوین و با ترجمهی حجتالاسلام جواد محدثی منتشر شد. خلاء وجود مجموعهای جامع از سخنان امام یازدهم، این پژوهشکده را بر آن داشت تا سخنان حضرت را که مانند گوهرهایی در گوشه و کنار کتابهای حدیثمحور یا تاریخی، پراکنده بودند، گردآوردی کند. گنجینهای غنی، پرمایه و کاربردی که هم حاصل زحمات علما و راویان بزرگ شیعه در مسیر ضبط و ثبت احادیث در طول تاریخ و هم نشاندهندهی گوشهای از خدمات علمی و نهضت فرهنگی یازدهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت است. در این کتاب؛ ضمن اینکه متن احادیث از منابع اولیه و به کاملترین صورت آورده شده، از تکرار و تقطیع احادیث پرهیز و چنانچه قطعیت انتساب حدیثی به امام عسکری از حیث منبع محرز نبوده، از ذکر آن خودداری شده است. روايات اين مجلد در چهار فصل گردآوری شدهاند؛ فصل اول که مبسوطترين فصل این کتاب است به مباحث اعتقادی اشاره دارد. فصل دوم شامل هفتاد و یک حديث در ابواب مختلف فقهی است. فصل سوم در باب اخلاق و فصل چهارم نیز به ادعيه و زيارات وارد شده از طرف حضرت ابومحمد اختصاص یافته است. اين كتاب شامل سیصد و چهل روايت میباشد كه با توجه به شرايط سياسی حاکم بر زمان امامت امام عسکری، درخور تأمل است. آنچه در بخش عمدهای از روايات مشهود است؛ نحوهی پاسخگويی امام به سؤالات مراجعین میباشد که بیشتر به صورت توقیع یا مكتوب و توسط نمايندگان ایشان صورت میگرفته. از این نحوهی پاسخگویی، تحتعنوان «نظام وكلايی» یاد میشود که از عمده وظایف حضرت، جهت زمینهسازی اذهان جامعه برای غیبت امام دوازدهم به شمار میآید. در فصل امامت، روایتی ناب از «شیخ صدوق» نقل شده که شیخ با سند خویش از محمدبن عیسی، از بعضی از اهل مدائن مینویسد: «به امام عسکری نوشتم که از پدران شما روایت شده است که حدیث آلالله دشوار و سنگین (صعب و مستصعب) است و آن را، نه فرشتهی مقرب تحمل میکند، نه پیامبر فرستاده شده و نه مؤمنی که خداوند، دل او را برای ایمان آزموده است. حضرت چنین پاسخ داد: معنای آن این است که فرشته تحمل نمیکند حدیث ما را در دل خود نگه دارد تا وقتی به فرشتهای مثل خود باز گوید. پیامبر نمیتواند آن را تحمل کند تا هنگامی که به پیامبری مثل خود منتقل کند و مؤمن آن را تحمل نمیکند تا زمانی که به مؤمنی مثل خود برساند. بدین معنا که آنچه در سینهی آنان است، از بس شیرین است، نمیتوانند در دل خود نگه دارند تا زمانی که به دیگری بگویند». به امید آنکه نور سخنان امامان شیعه که به تعبیر خودشان؛ «احیاگر دلها» میباشد، در دل و جان خواننده و شنونده نیز نورانیت ایجاد کند.

ذکری از نامهی امام حسن عسکری علیهالسلام به احمدبن اسحاق
این خبر پیش تو پنهان بماند
نویسنده : مریم حاجیعلی
از راویان و محدثان مورد وثوق شهر قم در قرن دوم هجری قمری و از مخالفان سرسخت حکومت ظالم بنیعباس بود. «اسحاقبن عبدالله» را میگویم که بزرگان علم رجال از او به نیکی یاد میکنند. وی افتخار شاگردی در محضر امام صادق و امام کاظم را داشت. باعث و بانی پیوند نام اسحاق به امام زمان اما پسرش #احمد بود؛ چرا که «احمدبن اسحاق» نیز مانند پدر بزرگوارش، معرفت و محبت بسیاری نسبت به اهلبیت داشت و حتی توفیق یافت که از محضر چهار امام آخر شیعه بهره ببرد. آنچه احمدبن اسحاق را معاصر امام جواد، امام هادی و امام عسکری قرار داد، عمر زیاد او نبود؛ بلکه شهادت زودهنگام حضرت جوادالائمه، حضرت علیبن محمد و حضرت حسنبن علی بود. امام نهم در سن بیست و پنج سالگی، امام دهم در سن چهل و دو سالگی و امام یازدهم در سن بیست و هشت سالگی به شهادت رسیدند.
احمدبن اسحاق از شیعیان خاص و همچون پدرش بزرگ قمیها محسوب میشد و مسائل مردم را نزد امام میبرد و پاسخ میگرفت. امام حسن عسکری پس از نیمهی شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری قمری (پنج سال قبل از شهادتشان) در نامهای به احمدبن اسحاق مینویسند: «برای ما فرزندی به دنیا آمده است؛ این خبر پیش تو #پنهان و از مردم #پوشیده بماند. ما خبر آن را آشکار نکردیم، مگر به نزدیکترین خویشان، به خاطر خویشاوندیشان و به نزدیکترین شیعیان، به خاطر ولایتشان. دوست داشتیم به تو نیز اعلام کنیم تا بدین سبب #خداوند تو را #شاد کند؛ آنگونه که ما را با آن شاد کرد. والسلام».
چند صباح پس از دریافت نامه، احمدبن اسحاق به حضور امام عسکری رسید تا دربارهی امام بعد از ایشان سؤالاتی بپرسد. مشتاق دیدار فرزندی بود که خود امام خبر ولادتش را به او داده بود. اما هنوز چیزی نپرسیده بود که حضرت فرمود: «ای احمدبن اسحاق! خداوند از زمانی که آدم را آفریده تا روز رستاخیز، هرگز زمین را از #حجت خالی نگذاشته و نمیگذارد. خداوند از برکت وجود حجت خود در زمین، بلا را از مردم جهان دفع میکند، باران میفرستد و برکات نهفته در دل زمین را آشکار میسازد». احمدبن اسحاق که مشتاق دیدار فرزند امام بود، پرسید: «پیشوا و امام بعد از شما کیست؟» حضرت به سرعت برخاست و به اتاق دیگری رفت. طولی نکشید که بازگشت. پسربچهای حدودا سه ساله را بر دوش گرفته بود که رخسارش چون ماه شب چهارده میدرخشید. سپس فرمود: «اگر پیش خدا و امامان، محترم نبودی، هرگز پسرم را به تو نشان نمیدادم. او همنام و همکنیهی رسولالله است. زمین را سرشار از عدل و داد میکند، چنان که از ظلم و جور پر شده باشد. او در میان امت، از نظر طول غیبت، همچون #خضر و #ذوالقرنین است. بسیاری از مردم به سبب طولانیشدن عصر غیبت، به او شک خواهند کرد و تنها کسانی از گمراهی نجات مییابند که در این اعتقاد، ثابتقدم باشند و برای تعجیل قیام و ظهور حضرتش
دعا کنند».
احمدبن اسحاق تا پایان عمر بر عهد و علاقهی خود با امام خویش ماند؛ تا اینکه روزی در ایام غیبت صغری، به حسینبن روح (نائب سوم امام عصر) نامهای نوشت و بدین وسیله اجازهی تشرف به #حج را خواست. اجازهنامه به همراه پارچهای سفید (کفن) برای او فرستاده شد تا از نزدیکی وفات خویش آگاهی پیدا کند. وی در مسیر بازگشت از حج، در منطقهی سرپلذهاب درگذشت. بنابراین بارگاه این محدث عالیقدر تشیع، همچون زادگاهش در خاک عاشقان ائمهی اطهار #ایران است.