
سعید علینژاد در گفتوگو با روزنامهدیواری حق از متن و حاشیهی شغل سنگتراشی میگوید
همه سنگی هستیم بر گوری
به نوشتهی روی سنگ قبر خودم زیاد فکر کردهام اما تا به حال به نتیجهای نرسیدهام
از وقتی که یادم میآید خواندن را دوست داشتهام. خیلی هم برایم فرقی نمیکند چه بخوانم و معمولا از هیچ چیز مکتوبی نمیگذرم. آن چیز مکتوب ممکن است برچسب روی مواد غذایی باشد یا تابلوی خیابانها و جادهها وقتی که در ماشین نشستهام. یکی از سرگرمکنندهترین خواندنیهایی که به خصوص در بچگی زیاد دوستش داشتم، نوشتههای روی سنگ قبر بود. از لحظهی ورود به قبرستان، سرم را میانداختم پایین و نوشتههای مزار اموات را با دقت مطالعه میکردم. البته بزرگتر که شدم سعی کردم علاوه بر خواندن اشعار روی سنگها، برای صاحبانشان هم فاتحه بخوانم تا کاری نزدیکتر به ثواب و صواب انجام داده باشم. حالا یکسالی میشود که بهخاطر سر زدن به خانهی ابدی جدهکبری، بیشتر به زیارت اهل قبور میروم و هر بار در مسیر رفت و آمد، از جلوی مغازههایی رد میشوم که خوراک مطالعهی امثال مرا روی سنگها حکاکی میکنند. یکی از این مغازهها، سنگتراشی علینژاد است که از قدیمیترین سنگتراشیهای بیرجند محسوب میشود. در سالگرد جده وقتی از جلوی این سنگتراشی رد میشدم، به سرم زد با صاحب این مغازه، آقای سعید علینژاد مصاحبه کنم. حاصل این گفتوگوی کوتاه را در ادامه از نظر میگذرانید.
نویسنده : مطهره مظهری
حق: اگر اشکالی ندارد، میخواهم چند دقیقهای با شما صحبت کنم.
دربارهی چی؟
حق: میخواهم با شما به عنوان کسی که کارش تراش سنگ قبر است، حرف بزنم. قول میدهم زیاد وقتتان را نگیرم.
در اینترنت سرچ کنید؛ صحبتهای یک سنگتراش. همه چیز را دربارهی این شغل نوشته.
حق: ولی من میخواهم برای انتشار در یک روزنامهدیواری اینترنتی با شما مصاحبه کنم.
پس میخواهید من را در رادیو نشان بدهید! در خدمت شما هستم.
حق: چند سال است که به این کار مشغولید؟
از بچگی. همیشه هم همین جا کار میکردم. در اصل اینجا مال پدرم است که حالا بازنشسته شده و بیشتر من در مغازه هستم.
حق: پس کار شما موروثی است.
تقریبا در همهی شهرها، این شغل از پدر به پسر به ارث میرسد.
حق: فکر میکنید در آینده فرزندتان هم کارتان را ادامه خواهد داد؟
با توجه به شرایط جامعه و بچههای این دوره و زمانه، خیلی بعید میدانم.
حق: کارتان را دوست دارید یا چون شغل پدرتان بود مجبور شدید سنگتراشی را ادامه دهید؟
چون از بچگی وارد این کار شدم، هم به آن علاقه پیدا کردم و هم انجامش برایم راحتتر از هر کار دیگری است.
حق: در اولین جلسهی خواستگاری شغلتان را گفتید؟
چون همسایه بودیم، خودشان میدانستند. البته مشکلی هم با شغلم ندارم.
حق: از درآمد این کار راضی هستید؟
خدا را شکر، درآمدش بد نیست. البته اینکه قیمت سنگ خام را چهطور با مشتری حساب کنیم، به انصاف خودمان بستگی دارد. من سعی میکنم فقط بابت زحمتی که میکشم و وقتی که صرف میکنم، از مشتری پول بگیرم.
حق: میتوان گفت شغل شما نوعی کار هنری محسوب میشود؟
بله! این کار سلیقه میخواهد. نیمچه هنری باید داشته باشی و دستخطت هم خوب باشد.
حق: اتفاقا برایم سؤال بود که نوشتههای روی سنگ، کار دست است یا کامپیوتر؟
با هر دو روش میتوان روی سنگ نوشت و حکاکی کرد. گاهی خودم کلمات را با قلمنی روی کاغذ مینویسم و بعد به کمک شابلون و سنگ فرز انگشتی آن را حکاکی میکنم. گاهی هم این کار با کمک کامپیوتر انجام میشود.
حق: همهی همکاران شما میتوانند خطاطی کنند یا بقیه فقط با کامپیوتر کار میکنند؟
تقریبا همه میتوانند با دست بنویسند اما سلیقهها متفاوت است و در نهایت کیفیت کارها فرق میکند.
حق: میانهتان با #موسیقی و #کتاب چهطور است؟
موسیقی زیاد گوش میکنم؛ همهاش هم رپ! اما متأسفانه زیاد اهل مطالعهی کتاب نیستم. البته بدم نمیآید کتابخانهای داشته باشم و آخر شب به جای اینکه سرم توی گوشی باشد، کتاب بخوانم.
حق: اولین سنگ قبری را که حکاکی کردید، به خاطر دارید؟
نوجوان بودم و سنگ قبر کوچک ده در دهی را به تنهایی تراش دادم. البته اولین باری که سنگ فرز را به دست گرفتم، خیلی بچه بودم و حتی قدم به میز کار نمیرسید. یادم هست که چند ماه فقط روی حکاکی یک نقطه کار میکردم.
حق: تا بهحال برای آدم مهمی سنگ قبر درست کردهاید؟
برای همه جور آدمی کار کردهام. اما وقتی آدمها سر و کارشان به ما میافتد، دیگر فرقی با هم ندارند؛ تنها یک اسم میشوند روی یک سنگ.
حق: فکر میکنید شغلتان در نوع نگاه شما به زندگی تأثیر داشته؟
حداقلش این است که کارم مرتب به من یادآوری میکند این دنیا همیشگی نیست. تعجب میکنم از کسانی که برای گرفتن پول یا مقام حاضرند دست به هر کاری بزنند؛ انگار نه انگار که فقط دو روزی مهمان این دنیا هستند.
حق: داستان سنگ قبرهایی که جلوی در مغازهتان دیده میشود چیست؟ همانهایی که متعلق به افراد سرشناس هستند.
معمولا وقتی کسی که دوستش دارم از دنیا میرود، برایش سنگ قبر طراحی و حکاکی میکنم. البته این کار نوعی تبلیغ هم محسوب میشود و مشتری با دیدن این نمونهکارها بهتر میتواند سنگ قبر مدنظرش را انتخاب کند.
حق: در این یکسالی که کرونا شیوع پیدا کرده، بازار کار شما داغتر شده؟
به جز همان چند ماه اول که کرونا حسابی شلوغ کرده بود، در مجموع بازار کار ما تغییر زیادی نکرده.
حق: انشاءالله که صد و بیست سال عمر میکنید اما تا بهحال به سنگ قبر خودتان فکر کردهاید؟ به اینکه چه جملهای روی آن نوشته شود؟
خیلی زیاد! اما تا به حال به نتیجهای نرسیدهام. شاید بگویم بنویسند: «زمین جای قشنگی نیست».
حق: سنگ قبر هم از مد پیروی میکند؟ چرا هر روز مدلهایشان عجیب و غریبتر میشود؟
برای ما که هر چه تنوع کار بیشتر باشد، درآمد هم بیشتر است. اما به نظر من این اتفاق دو دلیل دارد. یکی اینکه ما جماعت زندهکش مردهپرستیم. یعنی در زندگی چشم دیدن همدیگر را نداریم و شاید سال به سال از هم خبری نگیریم اما تا کسی میمیرد، خودمان را به آسمان و زمین میزنیم. دلیل دیگرش چشم و همچشمی است که حتی یقهی مردهها را هم ول نمیکند.
حق: تا به حال پیش خودتان فکر کردهاید که کاش سنگ قبر فلانی را خودم درست کنم؟
بله! دوست دارم سنگ قبر حسن روحانی را من بتراشم.