
خلاصهنویسی «بارون درختنشین» اثر ایتالو کالوینو
شبیه ولتر
برای بهتر دیدن زمین، باید کمی از آن فاصله گرفت
نویسنده : روزیتا زابلستانی
«بارون درختنشین» روایت زندگی کوزیمو از زبان بیاجیو برادر کوچک او است. کوزیمو یک پسر نوجوان ایتالیایی از خانوادهای مرفه و اشرافی است که همراه والدینش در دهکدهی پر از دار و درخت «امبروزا» زندگی میکند. در این خانواده، روابطی بسیار سرد با قوانین خشک و انعطافناپذیر حاکم است؛ تا اینکه یک روز کوزیمو، غذاهای نامطبوع خواهرش باتیستا را بهانهی اعتراض به این قوانین دستوپاگیر میکند و به بالای درختی در باغ بزرگ خانهشان پناه میبرد. او تصمیم میگیرد که ادامهی زندگی خود را بر شاخههای درختان امبروزا بگذراند و هرگز پا روی زمین نگذارد. کوزیمو کمکم برای گذراندن اوقات فراغتش، شروع به مطالعهی کتابهای پدر میکند. در این میان با تبهکاری تحت تعقیب آشنا میشود که علاقهی زیادی به #مطالعه از خود نشان میدهد اما خواندن کتابهای بیسروته، عصبانیاش میکند. او کوزیمو را با تهدید به مرگ، مجبور میکند تا برایش کتاب خوب پیدا کند و همین تهدیدها، ابواب یادگیری علوم مختلف را به روی بارون جوان- که در سر، سودای کشف حقیقت دارد- باز میکند. اگرچه از نظر بسیاری «سنتشکنی» امری قبیح و ناپسند است ولی قهرمان داستان، طغیان را در برخی موارد ضروری میداند و به تمسخر مردم و یا شرمندگی پدر در مقابل بزرگان ایتالیا هیچ وقعی نمینهد. در این رمان، ویژگیهای شخصیتی #بیاجیو و #کوزیمو در نقطهی مقابل هم قرار دارند. پسر کوچک خانوادهی «بارون دو روندو» مثل بیشتر مردم، وابسته به #سنت است و دوست دارد دیگران بهجایش فکر کنند و تصمیم بگیرند؛ لذا دنبالهروی را به شورش، سکون را به حرکت، سکوت را به فریاد، انجماد را به اصلاح و محافظهکاری را به انقلاب ترجیح میدهد. اینگونه است که بیاجیو زیر سایهی تصمیمات والدین و بیهیچ اشتیاقی به انجام تغییرات بزرگ، روزگار عادی و معمولی خود را میگذراند. دل ایتالو اما با کوزیمو است؛ دینداری چشم و گوشبستهی مسیحیان اروپا بر اساس آنچه از سوی کلیسا #دیکته میشود، در جایجای «بارون درختنشین» بهگونهای کنایهآمیز مورد نقد قرار گرفته است. کوزیمو بر اساس آموزههای تحریفشدهی کتاب مقدس، یا باید «عالمی کافر» باشد یا «دینداری ابله». حال آنکه کالوینو در این رمان، کوزیمو را انسانی شبیه #ولتر معرفی میکند؛ اندیشمند و فیلسوف قرن هجده میلادی که نه میخواهد یک مسیحی با تعالیم غیرعقلانی کلیسا باشد و نه دانشمندی لائیک. ولتر به نوعی در تلاش برای برقراری ارتباط بین #دیانت و #عقلانیت است که شوربختانه در مسیحیت التقاطی، جمع میان دیانتی که با تفکر زاویه نداشته باشد و عقلانیتی که با آموزههای آسمانی سر جنگ نداشته باشد، امری نزدیک به محال بهنظر میرسد. واضح است که #شرع و #عقل در کنار هم، جهان آفرینش را نیازمند وجود آفرینندهای خردمند میکند. از ولتر مکتبنشین تا کالوینوی کتابنشین و صدالبته قهرمان رمانش کوزیموی درختنشین، همه و همه در صدد کسب معرفت نسبت به این خالق بیهمتا هستند؛ گرچه ممکن است در مواردی هم راه را با بیراهه عوضی گرفته باشند و رفتار و گفتار سنجیده اتخاذ نکرده باشند. در «بارون درختنشین» کوزیمو، متفکر بیقرار دائمالتحرکی است که هیچ کدام از فرقههای اروپایی، عطش حقیقتجویی او را سیراب نمیکند. او به دنبال گمشدهاش یعنی #حق و #حقیقت مدام از شاخهای به شاخهی دیگر میپرد و در عین حال، همیشه نسخهای برای حل مشکلات مردم عادی در آستین دارد. کوزیمو خود را انسانی آزاده میداند و در آرزوی ایجاد آرمانشهری است که قوانینی منصفانه و معقولانه برای تمام موجودات جهان و حتی درختان داشته باشد. کوزیمو در قسمتی از داستان، انحراف انقلاب کبیر فرانسه را از آرمان مبارزه با سرمایهداری، سرزنش میکند و در کنایهای ملیح، آن را «جمهوری سلطنتی ناپلئونی» میخواند. «بارون درختنشین» از لحاظ ادبی، رمان بینظیری است که خوانندگان خود را به کارناوالی از احساسات و عواطف، اعم از #غم و #رنج و #درد و #شادی و #محبت و #عشق دعوت میکند؛ تا همراه کوزیمو به شکار بروند، توسط حیوانی درنده زخمی شوند، شروع به نوازش سنجابی پشمالو کنند و حتی زنبور سمج مزاحمی را از خود برانند. ایتالو کالوینو با امواج خروشان کلمات، در انتقال حال و هوای حاکم بر رمان درخشان «بارون درختنشین» به گونهای موفق عمل کرده است که بیشک خواننده، غرق در زیبایی فصلهای متنوع و دلگشای کتاب، تا مدتها در گوشهای از بهشت درختان انبوه امبروزا باقی میماند. درختان «بارون درختنشین» چنان در ذهن انسان جان میگیرند و شاخههایشان آنچنان رشد میکنند و بههم پیوند میخورند که کوزیمو برای سیاحت در دوردستها نیاز به هیچ پل عریض و طویل دیگری نداشته باشد...